http://azarkhoosh2010.ParsiBlog.com نام شیراز
نقشه محدوده فارس در قسمتی از نقشه ایران در دوره افشاریه.
در این نقشه شهر شیراز به انگلیسی: Chiras ذکر شدهاست. اولین اشاره به نام شیراز، بر روی لوحهای گلی ایلامی به 2000 سال پیش از میلاد باز میگردد که در ژوئن 1970 در هنگام کندن زمین برای ساخت کوره آجرپزی در گوشه جنوب غربی شهر یافت شدهاست . لوحهای نوشته شده در ایلام قدیم به شهری به نام تیرازیس اشاره دارد. [11] با توجه به فونتیک چنین برداشت میشود : تیراسیس یا سیراسیس، این اسم از نام سیراجیس در فارسی قدیم گرفته شدهاست که بر اثر تغییر منظم صداها در زبان فارسی مدرن به شیراز تغییر نام دادهاست . نام شیراز بر روی سفالهای پیدا شده از ویرانههای دوره ساسانی در قرن دوم پس از میلاد نیز رویت شدهاست . بر اساس نوشتههای برخی از نویسندگان بومی، با توجه به شاهنامه، نام شیراز از نام پسر سومین شاه جهان یعنی تهمورث مشتق شدهاست. [12] در کاوشهای باستانشناسی در تخت جمشید، به سرپرستی جورج کامرون در سال 1314 خورشیدی به پیدایش خشتنبشتههایی عیلامی انجامید که بر روی چند فقره از آنها به قلعهای بنام «تیرازیس» یا «شیرازیس» اشاره شدهاست.[1][13] همچنین مهرهایی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل اسلام، در محل قصر ابونصر یافت شدهاست که حاوی نام «شیراز» میباشند.[14]ابن حوقل، جغرافیدان مسلمان قرن چهارم هجری، وجه تسمیه شیراز را شباهت این سرزمین به اندرون شیر میداند؛ چرا که به قول او عموماً خواربار نواحی دیگر بدانجا حمل میشد و از آنجا چیزی به جایی نمیبردند. براساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است. هرچند این نظر توسط محققین دیگر مانند بنونیست و هنینگ رد شدهاست.[15] پیشینهنوشتار اصلی: پیشینه شیراز
از دیدگاه تاریخیبرطبق تاریخ ایران، چاپ دانشگاه کمبریج، «سکونت دایمی در محل شهر شیراز شاید به دوران ساسانی و حتی قبل آن برسد. اما اولین اشارههای معتبر در مورد این شهر به اوایل دوران اسلامی بر میگردد.» [16] به نوشته دانشنامه اسلامی نیز شیراز شهری است بنا شده در دوران اسلامی در محلی که از زمان ساسانی یا احتمالا قبل آن سکونتگاه دایمی انسان بودهاست.[17] بگفته شاپور شهبازی در دانشنامه ایرانیکا «این ادعا که شیراز اردوگاه مسلمانان بوده تا اینکه برادرزاده یا برادر حجاج ابن یوسف آن را در سال 693 پس از میلاد به شهر تبدیل کرد، اثبات نشدهاست.» [18] جان لیمبرت، چنین جمع بندی میکند که هر چند تاریخ نگاران اسلامی بر این عقیده هستند که شیراز در قرن اول هجری به توسط عبدالملک مروان بنیان نهادهشدهاست، اما باید دانست که شهری با نامی نزدیک به نام شیراز پیش از اسلام در محل یا نزدیک شهر وجود داشتهاست که نام خود را به شهر فعلی شیراز دادهاست. خصوصا با توجه به اشارهای که حمدالله مستوفی داشتهاست. [14] مستوفی در نزهتالقلوب (740 ق) معتبرترین روایت را این میداند که شهر شیراز را محمد برادر حجاج ابن یوسف به زمان اسلام تجدید امارتش کرد. حمدالله مستوفی روایت دیگری هم آوردهاست که تجدید بنا بر دست عمزاده? حجاج محمد بن قاسم بن ابی عقیل صورت پذیرفتهاست.[19] آثاری عیلامی (شامل یک سه پایه برنزی) مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد در جنوب شرقی شیراز یافتشدهاست. همچنین در تعدادی لوحهای عیلامی مکشوفه در پارسه (تخت جمشید) به کارگاههای مهمی در تی/شی-را-ایز-ایز-ایش (تیرازیس یا شیرازیس) اشاره میکند که بیشک همان شیراز امروزی است.[18] لیمبرت، شهبازی و آرتور آربری هر سه فهرستی از نشانههای متعددی از سکونت دایم در دشت شیراز و اطراف محل کنونی شیراز در دوران پیش از اسلام را ذکر کردهاند. مانند نگارههای سنگی مربوط به اوایل ساسانی، اشارات موجود به دو آتشکده (بنامهای هرمزد و کارنیان) وقلعهای باستانی بنام شاه موبد و آثار کشف شده در قلعه ساسانی در محل فعلی قصر ابونصر.[14] [20] [18] شهبازی میگوید که شواهد بالا چنین مینمایاند که شیراز تا پایان دوره ساسانی شهری با جمعیتی عمده و احتملا مرکزی اداری بودهاست. [18] آرتور آربری چنین نتیجه میگیرد که بزرگی شیراز به هر اندازه بوده، این شهر در زمان داریوش زیر سایه پارسه و پس از حمله اسکندر مقدونی زیر سایه شهر همسایه استخر بودهاست.[20] همچنین نام شیراز همراه بخش اردشیر خوره دوره ساسانی به مرکزیت فیروزآباد ذکر شدهاست و شیراز جزئی از آن بودهاست. [14] [20] اردشیر خوره یکی از پنج بخشی بودهاست که استان فارس ساسانیان را تشکیل میدادهاست. [20] این اطلاعات در مهرهای ساسانی مربوط به اواخر ساسانی و اوایل دوران اسلامی کشف شده در محل قصر ابونصر در شرق محل کنونی شهر شیراز بدست آمدهاست و لیمبرت چنین پیشنهاد مینماید که استحکامات موجود در محل قصر ابونصر همان قلعه تیرازیس یا شیرازیس یاد شده در لوحهای عیلامی پارسه است و بعدها پس از آنکه شهر فعلی شیراز در نزدیک این قلعه بنیان نهاده شده، این شهر نام خود را از این قلعه در حوالی شهر به یادگار گرفتهاست.[14] باستان شناسان موزه? متروپولیتن نیویورک نیز با توجه به نتایج حفاریهای خود در محل قصر ابونصر، این استحکامات و احتمالا روستاهای اطراف را به عنوان محل شیراز قبل از اسلام پیشنهاد میکنند. آنها گفتههای بلخی در قرن 12 نقل میکنند که میگوید: در محلی که شیراز کنونی وجود دارد منطقهای بودهاست با چند قلعه در میان دشتی باز. آنان در مورد داستان بنیان نهاده شدن شهر جدید شیراز و انتقال آن به محل جدید چنین نظر میدهند که انتقال یک شهر در بسیاری جاهای دیگر مانند نیشابور و قاهره نیز اتفاق افتادهاست. در این حالت پس از تحولات یا تغییراتی سیاسی، شهر به محلی در نزدیکی شهر قدیم منتقل شده و شهر قدیمی رها گشته تا به شهری حاشیهای یا تلی از خرابه تغییر پیدا کند.[21] در اسطورهها و روایات سنتیطبق روایتی سنتی بنای شیراز توسط تهمورث، از پادشاهان پیشدادی صورت گرفته و با گذشت زمان این شهر رو به ویرانی گذاشت.[22] [20] همچنین طبق روایت سنتی دیگری در محل شهر شیراز شهری بنام فارس بودهاست که برگرفته از نام فارس پسر ماسور، پسر شِم، پسر نوح میباشد. [20] فتح فارس توسط مسلماناناستان فارس ساسانیان شامل استان فارس، یزد، حاشیه خلیج فارس و جزایر آن و بخشی از خوزستان کنونی بود، و طی حملات اعراب بین سالهای 640- 653 میلادی که از بصره سازماندهی میشد به تسخیر درآمد. در آن زمان در محل شیراز کنونی شهری نبود. [14] اما قلعههایی در حوالی شیراز کنونی وجود داشت که در سال 641 میلادی به تسخیر اعراب درآمد.[23] در طی این دوران اعراب حملات متعددی از محل این قلعه به استخر تدارک دیدند. استخر، پایتخت فارس تا سال 653 میلادی مقاومت کرد. «شهر اصلی فارس، استخر، پیوندهایی نزدیک با سلسله ساسانی و دین زردشتی داشتند. حکمرانان عرب میخواستند که مرکزی رقیب و اسلامی در قلمرو تازه فتح شده خود درست کنند.» هنگامی که اعراب شهر شیراز را بنیان نهادند، شهر را بگونهای بنیان گذاشتند که بزرگتر از اصفهان باشد. [14] شهبازی مینویسد که بهسبب قرار داشتن شیراز در محل تلاقی راههای منتهی به یزد، کرمان، خوزستان، اصفهان و خلیج فارس، شیراز به پایگاه (سپاه مسلمانان) در فارس و مقر دولت و کارگزاران ارشد نظامی و اداری تبدیل شد و برای دو قرن محل استقرار فرمانداران عرب فارس بود.[18] هرچند تا دو قرن شیراز زیر سایه شهر رقیب، استخر بود. اما بتدریج با اسلام آوردن ایرانیان و انحطاط شهر استخر، اهمیت شهر استخر به شیراز منتقل شد. از این دوران اطلاعات کمی در دسترس است ولی مشخص است که تا قرن نهم میلادی شیراز دارای مسجد جامع نبودهاست. یعنی تا زمانی که صفاریان شیراز را پایتخت حکومت خود قرار دادند. [14] آل بویه تا صفویاندر قرن چهارم و پنجم هجری قمری سلسله? آل بویه فارس، شیراز را به پایتختی برگزیدند و مساجد، قصرها، کتابخانه و کانال آبرسانی از رودخانه کر در آن بنا نمودند. در این دوران شیراز به بزرگترین شهر استان فارس (شامل یزد و سواحل شمالی خلیج فارس) تبدیل شده بود. آل بویه پیرو شیعه 12 امامی بودند و شیعه را تبلیغ نموده و مراسمی مانند محرم و عید غدیر را پاس میداشتند. با اینحال آل بویه سیاست مدارا و پذیرا بودن با سایر مذاهب مانند اهل سنت را در پیش داشتند. در زمان آنها غیر مسلمانان مانند زردشتیها مجبور نبودند که علامت مشخص کننده به تن داشته باشند و یا در محلههای خاصی زندگی کنند. در زمان آل بویه بازار شهر در هنگام جشن مهرگان و نوروز نورانی میشد و هنگامی که در سال 369 هجری مصادف با 980 میلادی مسلمانان شیراز بر علیه زردشتیان به اغتشاش پرداختند، عضدالدوله لشکری برای تنبیه اغتشاشکنندگان به شیراز فرستاد.[14] اتابکان فارس (سَلغُریان) از نیمه قرن 6 هجری (12 میلادی) بر شیراز مستولی شدند. در دوره? آنها شیراز شکوفا شد و بناهای متعددی نظیر مدرسه، بیمارستان، بازار اتابک ساخته شد. به تدبیر اتابکان در حمله چنگیز خان مغول، شیراز از تخریب و قتل عام در امان ماند چرا که حکمرانان سلغری، ابوبکر بن سعد به پرداخت مالیات به مغولان رضایت دادند. آخرین حکمران اتابک اَبِش بنت سعد بود که به همسری پسر هلاکوخان مغول درآمد. مهریه او بخشش خراج شیراز بود و بدین ترتیب اتابکان فارس در سال 685 هجری (1287-1286 میلادی) منقرض شد.[17] شیراز همچنین از قتل عام تیمور نیز در امان ماند زیرا شاه شجاع، فرماندار فارس تسلیم شد.[24] در قرن سیزدهم میلادی، شیراز مرکزی پیشرو در علم و هنر بود. بخاطر تشویق حاکمان و وجود دانشمندان و هنرمند، این شهر توسط جغرافیدانان قدیمی دارالعلم نامیده میشد.[24] دوران صفویه تا دوران معاصرشیراز بسال 909 هجری (1503 میلادی) به دست صفویه افتاد. شاه اسماعیل در راه توسعه تشیع رهبران مذهبی اهل سنت شهر را از دم تیغ گذرانید. در این دوران بناهای متعددی در شیراز مانند مدرسه خان، قصری در محل «میدان» و حصاری بدور شهر ساخت. شهر شیراز در دوران صفویه دو گروه رقیب را در خود جای دادهبود. حیدریها که پیرو شیخ حیدر صفوی بودند و در شرق شرق سکنا داشتند و نعمتیها که در غرب شیراز ساکن بودند و پیرو شاه نعمت الله ولی بودند.[17] پس از حمله افغانها به ایران و سقوط صفویه در سال 1722 میلادی، سپاه افغان در سال 1723 روانه شیراز شد. شیراز بعد از نه ماه محاصره و تحمل قحطی تسلیم شد. گفته میشود طی این محاصره حدود 100 هزار نفر از مردم شیراز هلاک شدند. نادرشاه توانست در سال 1729 شیراز را از دست افغانها در آورد و خرابیهای به بار آمده را ترمیم نماید. اما با شورش حکمرانان محلی در دوره افشاریان بر علیه نادر شاه، نادر شاه سپاهی را روانه شیراز کرد و شهر پس از چهار ماه محاصره سقوط کرد. پس از این حمله بسیاری از مردم شیراز از دم تیغ گذشتند و دو کله مناره در اطراف شهر برپا شد و باغهای اطراف شیراز نابود شد. [17]
مجسمه کریمخان زند.
کریم خان زند شیراز را در سال 1180 هجری قمری (7-1766 میلادی) بهعنوان پایتخت سلطنت خود برگزید. در این دوران شیراز رونقی دوباره یافت و بر جمعیت آن افزودهشد. شیشه ساخت شیراز به تمام ایران صادر میشد و شراب شیراز که عمدتا توسط ارمنیان و یهودیان ساخته میشد از طریق خلیج فارس به بازار هند صادر میشد. در دوره کریم خان استادکاران و کارگران از سراسر ایران به شیراز آورده شدند. [17] گفته شدهاست که تنها 12،000 نفر در ساختن خندق جدید دور شهر شرکت داشتند. بدستور کریم خان بناهای متعددی مانند ارگ جدید شهر، بازار وکیل، دیوانخانه، توپخانه، یک مسجد باشکوه و چند هزار مسکن برای لرها و لکهایی که در سپاه کریم خان بودند بنا شد. در آن زمان شیراز یازده بخش داشت که پنج تای آنها بخشهای حیدری، پنج تای آنها نعمتی و یک بخش متعلق به یهودیان بود. پس از کریم خان، جانشینان وی موفق به حفظ سلسله زندیه نشدند و پس از روی کار آمدن قاجارها، آقا محمد خان قاجار پایتخت را به تهران منتقل نمود. [17] در دوره قاجاریه، سید علی محمد باب در سال 1261 هجری قمری (1845 میلادی) در شهر شیراز شروع تبلیغ آیین خود نمود. او دستگیر و از شهر اخراج شد. [17
90/10/13::: 2:20 ع
اولین دیدگاه را شما بگذارید
پیامهای عمومی ارسال شده
+
شعار بزرگ ژاپنیها:<br>اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی.<br>اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی.<br>نسخه ایرنی این شعار:<br>اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد.<br>اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟!!!<br>
|